شال های آسیایی برای اولین بار پس از بازگشت ناپلئون از لشکرکشی مصر در سال 1798 در اروپا ظاهر شدند. محبوب ترین واردات شال ترمه ای بود که در دره کشمیر در هند تولید می شد و از پشم مرغوب بز تبتی تهیه می شد.
این یک اقتباس و نه تقلید از شال هندی بود. شال طرح دار اولین بار در سال 1980 در نیویورکر منتشر شد. این داستان در سال 1989 در مجموعه سینتیا اوزیک، شال، تجدید چاپ صداها به او می گفتند که شال را بالا نگه دارد. صداها به او می گفتند که آن را تکان دهد، با آن شلاق بزند، آن را مانند پرچمی باز کند.
رزا بلند کرد، تکان داد، شلاق زد، باز کرد. دور، خیلی دور، مگدا به شکم تغذیه شده از هوا خم شد و با میله های بازوهایش دستش را دراز کرد. او بلند بود، برافراشته و سوار بر شانه کسی بود. اما شانه ای که مگدا را حمل می کرد به سمت رزا و شال نمی آمد.
داشت دور می شد، ذره مگدا بیشتر و بیشتر به سمت فاصله دودی حرکت می کرد. بالای شانه کلاه ایمنی برق می زد. نور به کلاه ایمنی ضربه زد و آن را به یک جام تبدیل کرد. زیر کلاه یک بدنه سیاه مانند دومینو و یک جفت چکمه سیاه خود را به سمت حصار برق زده پرتاب کردند.
ماگدا به یکباره در هوا شنا می کرد. تمام مگدا در بلندی سفر کرد. او شبیه پروانه ای بود که تاک نقره ای را لمس می کند. و در لحظهای که سر پر و پر ماگدا و پاهای مدادی و شکم بادکنکی و دستهای زیگزاگیاش به حصار پاشیدند.
صداهای فولادی در غرغرشان دیوانه شدند و از رزا میخواستند بدود و به سمت نقطهای بدود که مگدا از پروازش در برابر برق افتاده بود. حصار؛ اما البته رزا از آنها اطاعت نکرد. او فقط میایستاد، زیرا اگر میدوید، تیراندازی میکردند.
اگر میخواست چوبهای بدن مگدا را بردارد، تیراندازی میکردند، و اگر اجازه میداد جیغ گرگ که اکنون از نردبان اسکلت او بالا میرود، شلیک میکنند. پس شال ماگدا را گرفت و دهان خود را با آن پر کرد.